۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

دكتر علائي
ما كه ساكن ايران هستيم از اينگونه خبرها زماني مطلع مي شويم كه رسانه هاي دشمنان ايران با تلفيقي از راست و دروغ پخش مي كنند . آيا بهتر نيست كه اينچنين بازداشتهاي بودار به ملت اطلاع داده شود تا موجب بروز شائبه در جامعه نشود ؟ اميدواريم كه دستگاه هاي ذيربط بجاي ضد تبليغ ساختن براي ايران اسلامي خودشان علت دستگيري ها را به اطلاع مردم برسانند . خبر همسو
بی اطلاعی خانواده برادران علایی از محل بازداشت آنان
در حالی که اعتراض نسبت به بازداشت دو فعال برجسته در زمینه مبازه با ايدز در ايران ادامه دارد، خانواده اين دو پزشک هيچ خبری از محل بازداشت و اتهام آنها ندارند.

دکتر آرش و کاميار علایی که اوایل ماه گذشته بازداشت شدند، به گفته مادر آنها در محلی نامعلوم نگهداری می شوند.
اين دو برادر بيش از دو دهه است که در زمينه برخورد با مشکلات مربوط به استفاده از مواد مخدر به خصوص در زمينه نقش آن در گسترش «اچ آی وی» فعال بوده اند و نقشی کليدی در وارد کردن اين موضوع به برنامه های بهداشت و درمان ملی داشته اند.
خانم علایی مادر افراد بازداشت شده روز سه شنبه در گفت و گو با راديو فردا گفت: «علی رغم مراجعات مکرر به مراجع قضايی، ما هنوز هيچ خبری در مورد محل بازداشت و علت بازداشت برادران علايی نداریم.»
در همين حال، سازمان ديده بان حقوق بشر مستقر در نيويورک روز دوشنبه، ۲۱ ژوییه، با انتشار بيانيه ای از مقام های مسئول خواست «دو پزشک حبس شده را که به دليل فعاليت هايشان در زمينه بيماری ايدز و اچ آی وی شهرت جهانی دارند» آزاد يا تفهيم اتهام کند.
در اين بيانيه آمده است: «مقام های مسئول از فاش کردن اطلاعات مربوط به محل نگهداری برادران علایی سرباز می زنند و ايشان را از دسترسی به وکيل و ملاقات با خانواده شان محروم کرده اند.»
براساس بيانيه ديده بان حقوق بشر، برنامه ايدز ايران برای مقابله جدی با همه گيری بيماری ايدز در جهان معتبر است.
این بیانیه حاکی است: دولت ايران متوجه شده است که برای مبارزه موفق با ايدز بايد متعهدانه با تلاش های جهانی برای مبارزه با اين بيماری همراه شده و با جامعه مدنی همکاری کند.
ديده بان حقوق بشر در بیانیه خود می افزاید:«دستگيری بدون اتهام مشخص برادران علايی تاثير نا اميد کننده ای روی تمامی اين تلاش ها دارد.»
سازمان بين المللی ايشيا سوسايتی نيز روز شانزدهم ژوييه، با انتشار بيانيه ای نسبت به بازداشت برادران علايی، که از اعضای اين سازمان هستند، ابراز نگرانی کرد.
آقايان علايی در ايران، موسسه غير دولتی انستيتو پارس را بنيان گذاری کردند که که به آموزش و درمان بيماران مبتلا به ايدز در ايران می پرداخت.
آرش و کاميار علايی علاوه بر فعاليت های خود در رابطه با ايدز در ايران، کارگاه های آموزشی ای نيز برای مسئولان بهداشتی افغانستان و تاجکيستان برگزار کرده بودند و همچنين سعی در متحد کردن ۱۲ کشور منطقه داشتند تا به طور مشترک برای مبارزه و پيشگيری از ايدز تلاش کنند.
این دو محقق پايه گذار برنامه جديد کلينيک های مثلثی برای پيشگيری از ابتلا به بيماری ايدز و ويروس «اچ آی وی» هستند. سازمان بهداشت جهانی در تاييد عملکرد آنها، اين کلينيک ها را نمونه قابل اجرايی برای خاورميانه و شمال آفريقا توصيف کرده بود.
مادر اين دو برادر می گوید که دو فرزندش تنها در حوزه پيشگيری از بيماری ايدز و اعتياد فعاليت می کرده اند و هيچ گونه فعاليت سياسی نداشته اند.
به نحوۀ درج خبر و نوع مصاحبه توجه كنيد تا متوجه شيطنت هاي خبري و به تمسخر گرفتن سنتهاي قومي در قالب پخش خبر يك قتل ناموسي پي ببريد . اينگونه قتل هارا ميشود با فرهنگ سازي درجوامع قومي كاهش داد . ولي سم هاي خبري و خبر هاي القائي را نميتوان به سادگي از ذهن ها و دل مردم زدود . خبر همسو
قتل ناموسی تازه در کردستان؛ زنی توسط برادرش کشته شد
بار ديگر وقوع قتل ناموسی در مناطق کردنشين ايران، موضوع «زن کشی» در اين مناطق را برجسته کرده است.
اواخر تيرماه، در يکی از روستاهای منطقه اورامان در استان کردستان، زنی ۲۳ ساله به نام شهين نصراللهی پس از چند ماه دوری از فرزند پنج ساله اش، هدف گلوله هايی قرار گرفت که از اسلحه برادرش شليک شد.
پروين ذبيحی، يکی از اعضای کميته ای است به نام «عليه خشونت به نام ناموس» که در گفت و گو با راديو فردا، درباره مرگ شهين نصراللهی و حواشی آن می گويد.
راديو فردا: خانم ذبيحی در ابتدا در باره وقوع اين حادثه توضيح می دهيد؟
پروين ذبيحی: اين خانم گويا شوهرش به او اتهام زده بوده که ارتباط مشکوک تلفنی دارد، می رود با خانواده همسرش در ميان می گذارد و شهين را از خانه بيرون می کند.
شهين به خانه پدر بر می گردد، بعد از هشت ماه شوهرش می آيد و اظهار پشيمانی می کند و از او می خواهد که برگردد سر خانه و زندگی خود. يک فرزند پنج ساله هم داشتند که پيش پدرش بود.
در مدت اين هشت ماهی که خانم نصراللهی در منزل پدرشان بودند، چه اتفاقاتی رخ می دهد، که همسر ايشان خواهان بازگشت دوباره ايشان به منزل می شوند؟
من با يکی از دوستان برادر اين خانم، که او خودش خواسته بود با من حرف بزند، صحبت کردم و برايم توضيح داد، گفت که وقتی به ايشان اتهام می زند که ارتباط تلفنی مشکوک داشته، بعد می روند پرينت می گيرند و خيلی دنبال قضيه می روند و مشخص می شود که اين طور نبوده.
به هرحال مرد می آيد و می گويد که من اشتباه کردم، می خواستم فقط اورا اذيت کنم، خانواده هم از او تعهد می گيرند که اظهارات خودرا روی کاغذ تايپ کند و گويا می دهند به آخوند آن روستا که در حضور او امضاء کند.
چطور اين ماجراها به قتل خانم نصراللهی منجر شد؟
(این خانم) از روز سه شنبه، بيست و پنجم تیرماه، بدون هماهنگی با برادرهای خود، تصميم می گيرد برود سر خانه و زندگی خود و می رود. برادرها که می فهمند، می روند او را بيرون می کشند و ايشان می رود خانه همسايه، از آنجا هم او را بيرون می کشند و اورا به خانه پدری بر می گردانند.
گويا يکی از برادرها، به نام انوشيروان، مسلح بوده و برادر ديگر نمی دانسته، در بين راه با دو گلوله شهين را به قتل می رسانند، که چرا بی اجازه ما برگشتی و رفتی خانه همسرت، ما که گفته بوديم حق نداری برگردی.
خانم ذبيحی، در آن منطقه اين يک امر معمول است که خانم ها بايد برای رفت و آمد به خانه همسر قانونی خود هم اجازه پدر يا برادر خود را داشته باشند؟
در خود مريوان که ديگر اين طور نيست، چون تحصيل کرده هستند، ولی بستگی به آداب و رسوم آن منطقه دارد. خيلی جاها بی اجازه شوهر، تا وقتی که خانه شوهر هستند، اجازه آب خوردن هم اگر بخواهد، بايد دست شوهر باشد.
اما اينکه برادرها تا چه اندازه حق دارند؟ نه! معمول اين است، که تا زمانی که در منزل پدری هستند، برادر اجازه دارد که سختگيری کند. منزل شوهر که رفت، مگر اينکه شوهر از خود هيچ قدرتی نداشته باشد، مسلط نباشد و گر نه به طور خاص معمول نيست، ولی تا در خانه پدر است، بله، حتی تصميم برای ازدواج، ادامه تحصيل و مسافرت.
با توجه به اين مسئله ای که به آن اشاره کرديد، گسترگی اين پديده در آن منطقه تا چه اندازه است؟
ما در مريوان هر سال حداقل يک يا دو قتل داريم. يا تلفن مشکوک باشد يا فوقش دوست پسری داشته باشد و با او فرار کرده و فرهنگ مريوان هم خيلی متاثر از فرهنگ کردستان عراق است که خيلی ايلی و عشيره ای هستند.
شما می دانيد که آيا آقای انوشيروان نصراللهی، برادر خانم نصراللهی، تحت پيگرد قانونی قرار گرفته اند يا خير؟
آن روزی که ما رفتيم تشييع جنازه اين خانم، ايشان فراری بودند.
تشکل های زنانی، که احتمالا در آن منطقه فعال هستند، چه اقداماتی را انجام دادند؟
ما در اينجا، تشکل مدنی خاص زنان، فقط يک انجمن زنان داشتيم که آن هم به دليل اختلاف سليقه و قدرت طلبی، بسته شد.
فعالين مدنی، در سطح شهر مريوان، در فردای روز قتل، بيانيه ای پخش کردند و قتل را محکوم کردند و بعد، نه به طور رسمی، بلکه دهان به دهان، فراخوان دادند. حدود چهل تا پنجاه نفر جمع شديم، رفتيم جلوی بيمارستان. جنازه را که بردند، ما هم رفتيم.
برای اولين بار در طول تاريخ دهات کردستان و اورامانا، که نمی گذارند، زن هنگام دفن جنازه به قبرستان برود، ما زنان و مردان همراه هم رفتيم و زمانی که جنازه آمد با دو پلاکارد و چند تراکت که قتل را محکوم کرده بوديم و پخش آن بيانيه در سطح شهر و روستا در تشييع جنازه شرکت کرديم و بعد تبديل به يک راهپيمایی آرام شد، تا خود قبرستان.
کسانی که به اين صورت کشته می شوند، اتهام اخلاقی پشت سر آنها هست، معمولا شبانه، يا در روز، به طور مخفی دفن می شوند و نمی گذارند کسی در مراسم شرکت کند ولی خوشبختانه قدری که جلو رفتيم خود مردم هم به حرکت درآمدند.
آيا اين پديده، با برخوردی هم از سوی مقام های قضایی جمهوری اسلامی ايران روبرو شده؟
اين قتل ها در اين منطقه، اين نوع است که مثلا دو نفر با هم فرار می کنند، معمولا اکثرا قربانیان زن هستند، به خاطر اينکه خون خواهی، تبديل به جنگ عشيره ای و طايفه ای نشود، به رسم عشايری بين خودشان حل می کنند. خانواده مقتول پولی از خانواده قاتل دريافت می کنند و ديگر قضيه تمام می شود و رضايت می دهند.
بي خبري از وضعيت دانشجويان بازداشتي در تبريز يك عبارت مردمفريب و براي جلب ترحم عمومي و تحريك مردم بر عليه مجريان قانون و ضابطين دادگستري ايران است . كساني كه براي تماميت ارضي ايران و يا عليه مصالح ملي توطئه مي كنند بايد به مسائل حاشيه اي موضوع نيز فكر كنند . و آنهائي كه براي خائنين به ملت ايران دل مي سوزانند يا خودشان آمرين اين توطئه ها هستند و يا حاميان توطئه گران ملي . خبر همسو
بی خبری از وضعيت دانشجويان بازداشتی در تبريز
چند روز پس از بازداشت شماری از دانشجويان در تبريز، همچنان خبری از سرنوشت آنها در دست نيست و فعالان مدافع حقوق بشر نگران اند که اين بازداشت شدگان با بدرفتاری نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی مواجه باشند.
بنا به گزارش منابع دانشجويی در ايران، برادر يکی از بازداشت شدگان نيز پس از مراجعه به زندان تبريز برای پيگيری وضعيت برادرش، بازداشت شده است.
همين گزارش ها می افزايند که نهادهای امنيتی در تبريز، با تحت فشار قرار دادن خانواده افراد بازداشت شده، آنها را از مصاحبه با رسانه ها بر حذر می دارند.
حسن رحيمی، فعال حقوق بشر در تهران، که در ارتباط نزديک با خانواده بازداشت شدگان است، در گفت وگو با راديو فردا، در مورد بازداشت شدگان در تبريز گفت: «سجاد رادمهر، دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مکانيک و عضو سابق شورای انجمن اسلامی دانشکده فنی، به همراه آقای فراز زهتاب و آيدين خواجه ای، هفته گذشته در مقابل درب دانشگاه تبريز توسط ماموران امنيتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند و تا اين لحظه هم هيچ خبری به دست نيامده است. آنها در حال ترک جلسه دفاعيه پايان نامه آقای رادمهر بودند که بازداشت شدند.»
رادیو فردا: آيا افراد ديگری هم در تبريز بازداشت شده اند؟
حسن رحيمی: اين سه نفر دانشجوي دانشگاه تبريز هستند و علاوه بر آنها، مهندس داريوش حاتمی هم که از دوستان نزديک اين سه نفر است، بازداشت شده است.
ماموران پس از بازداشت او به منزل همه اين افراد رفتند و آنجا را جستجو کردند، اما مدرک خاصی پيدا نکردند. صبح روز يکشنبه هم برادر آقای حاتمی، شاهرخ حاتمی، که دانشجوی دندانپزشکی در ترکيه است، در منزل شخصی خود در تبريز توسط ماموران بازداشت شد و از محل ايشان هم اطلاع دقيقی در دست نيست.
تا به حال درباره اتهام اين افراد چه گفته شده است؟ خانواده هايشان که به نهادهای انتظامی و قضائی در تبريز مراجعه کرده اند، چه جوابی گرفته اند؟
تاکنون مراجعه خانواده اين افراد به زندان و اداره اطلاعات تبريز، نتيجه ای نداشته است. به اينها گفته شده است که بعد از چند روز احتمالا خبر مشخصی در اين رابطه به آنها اعلام می شود. البته گفته شد که سجاد رادمهر روز شنبه تماس تلفنی کوتاهی با خانواده اش داشته و لباس گرم خواسته است.
سابقه اين افراد چه بوده؟ آيا دليلی برای بازداشت آنها وجود دارد؟
هر پنج نفر بازداشت شده، در فعاليت های خود کاملا از شيوه های مدنی، استفاده می کردند و به هيچ عنوان روش های غير مدنی را در پيش نمی گرفتند. سجاد رادمهر يکی از اعضای انجمن ادبی سهند بود و همچنين مدير مسئولی و سردبيری چند نشريه دانشجویی را هم به عهده داشت.
ظاهرا دليل اصلی اين دستگيری، تحصن بيست و دوم ارديبهشت ماه آقای رادمهر است، که در اعتراض به کارشکنی مسئولان دانشگاه تبريز، در برگزاری جلسه دفاع از پايان نامه اش، تحصن کرد و اين اقدام پس از همراهی تعداد زيادی از دانشجويان، و با قول مساعد مسوولان دانشگاه به پایان رسيد.
جلسه پايان نامه ايشان چندين بار توسط مسئولان دانشگاه لغو شده بود و آقای رادمهر ناگزير شد که به تحصن و اعتصاب غذا در دانشگاه اقدام کند.
آقايان آيدين خواجه ای و فراز زهتاب نيز که از دانشجويان رشته حقوق و عضو انجمن اسلامی دانشکده علوم انسانی هستند، آقای رادمهر را در اين تحصن همراهی کرده بودند و همچنين اين دو نفر، به دليل مشارکت در تحصن خرداد ۸۶، به دو ترم تعليق از تحصيل نيز محکوم شده بودند. مهندس داريوش حاتمی فعاليت خاصی نداشته، ايشان افسر وظيفه ارتش است.
بيستم خردادماه هم آقای عسگر اکبرزاده، که از دانشجويان هويت طلب دانشگاه پيام نور است، بازداشت شد که چند روز قبل به قيد وثيقه از زندان آزاد شده است.
حميد والائی، از اعضای مجمع دانشگاهيان آذربايجانی، نیز نيز بيست و پنجم تيرماه، زمانی که در ستاد خبری اطلاعات شهر تبريز حاضر شده بود، بازداشت شد.
شما در معرفی يکی از دانشجويان، او را به عنوان فعال «هويت طلب» معرفی کرديد. آيا می توان اين عنوان را برای همه دانشجويان بازداشت شده اخير در تبريز به کار برد؟
همه اين دانشجويان به نوعی در ارتباط با خواسته های هويت طلبانه بازداشت شده اند و فعاليت های اين تعداد نيز بيشتر در راستای احقاق حقوق انسانی مردم آذربايجان بوده است.
اين عنوان «فعاليت هويت طلبانه» يا «هويت طلبی» به چه معنا است که مخالفت مقامات رسمی را در پی دارد؟
در حال حاضر، فعالان هويت طلب، به کسانی اطلاق می شود که در راه احقاق حقوق مردم آذربايجان درحال فعاليت هستند. خواسته اين ها، به رسميت شناخته شدن زبان ترکی در مناطق ترک نشين و رفع تبعيضات زبانی و فرهنگی و همچنين رفع تبعيض های اقتصادی در منطقه آذربايجان است.
ولی متاسفانه دولت حتی از ظرفيت های قانون اساسی جمهوری اسلامی و همچنين آنچه در منشورهای بين المللی حقوق بشر نيز موجود هست، استفاده نمی کند.
متاسفانه در مناطق غير فارس نشين، شاهد تبعيض های مختلفی هستيم و بالطبع، دانشجويان اين مناطق در راستای احقاق حقوق قانونی خود تلاش می کنند و به ناچار هزينه هایی را هم پرداخت می کنند.
آيا اين درست است که عنوان «فعاليت های هويت طلبانه» داشتن، به عنوان فعاليت های تجزيه طلبی تلقی می شود؟
ممکن است در بين افرادی که معمولا در آذربايجان بازداشت می شوند، کسانی هم باشند که ادعای استقلال آذربايجان را داشته باشند، ولی من به قطعيت می توانم بگويم که بيشتر اين افراد، حداقل در فعاليت های خود اين طور نشان داده اند که قائل به قانون اساسی جمهوری اسلامی و منشورهای بين المللی حقوق بشر هستند.
آنها خواستار رفع تبعيض های موجود در آذربايجان هستند و در فعاليت های اين افراد به هيچ عنوان فعاليت های تجزيه طلبانه ديده نمی شود. مگر در مواردی بسيار خاص، که اگر بوده هم اين عده توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده اند. ولی در بين همين افرادی که در چند روز اخير بازداشت شدند، فعاليت های تجزيه طلبانه به هيچ عنوان مشاهده نمی شود.
تعهد اتحاديه اروپا به ديپلماسی برای حل مسئله اتمی ايران
وزيران امور خارجه اتحاديه اروپا روز سه شنبه تاکيد کردند از راه حل نظامی برای پايان دادن به مناقشه هسته ای ايران حمايت نمی کنند و خواهان ادامه مذاکرات در اين زمينه شدند.
ديويد ميليبند، وزير امور خارجه بريتانيا، در این زمینه گفت: اکنون بر عهده ايران است تا به در خواست های قدرت جهانی و خاوير سولانا، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، در مذاکرات ژنو پاسخ بدهد.
سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته ای ايران، روز شنبه ۲۹ تيرماه در ژنو با خاوير سولانا، ويليام برنز، معاون وزير امور خارجه آمريکا و نمايندگان کشورهای آلمان، فرانسه، بريتانيا، چين و روسيه درباره مناقشه هسته ای ايران گفت و گو و مذاکره کرد.
آقای سولانا پس از اين مذاکرات گفته بود: ايران هنوز پاسخ روشنی به بسته پيشنهادی قدرت های جهانی نداده است.
در همين حال، آقای ميليبند روز سه شنبه گفت: بريتانيا و ديگر کشورهای حاضر در مذاکرات هسته ای ايران، برای حل اين مناقشه «صد در صد بر راه حل ديپلماتيک تمرکز» کرده‌اند.
وزیر امور خارجه بریتانیا همچنین تصریح کرد: تهران باید مسئله پاسخ دادن به مسایل مربوط به برنامه هسته ای خود را جدی بگیرد.
پیش از نشست روز سه شنبه وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا اعلام شده بود که یکی از محورهای اين نشست بررسی پرونده هسته ای ایران است.
موضوع برنامه اتمی ايران در روزهای اخير و پس از نشست ميان سعيد جليلی با خاوير سولانا در ژنو بار ديگر توجهات زيادی را برانگيخته است.
در اين نشست به جمهوری اسلامی ايران دو هفته فرصت داده شد تا پاسخ روشن خود را در باره خواست کشورهای غربی مبنی بر تعليق غنی سازی اورانيوم ارائه کند.
ايران همواره اين درخواست را رد کرده ولی گفته می شود که احتمال دارد تهران حاضر به مذاکره در باره فرمول «تعليق در برابر تعليق» شود.
بر اساس اين پیشنهاد، ايران متعهد می شود که برنامه غنی سازی اورانيوم را در حد فعلی حفظ کند و سانتريفوژهای بيشتری را به خدمت نگيرد و در مقابل، جامعه بين المللی تحريم ها را سخت تر نکند.
با اين حال، سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی می گويد که در نشست ژنو در خصوص تعليق غنی سازی صحبتی نشد.
روند غنی سازی که کاربرد دوگانه نظامی و غير نظامی دارد از سوی شورای امنيت سازمان ملل و آژانس بين المللی انرژی اتمی موضوعی نگران کننده در برنامه هسته ای ايران به شمار می رود که می تواند ايران را به دانش ساخت سلاح هسته ای مجهز کند.
اين در حالی است که تهران ماهيت اين برنامه را غير نظامی و صلح آميز و برای توليد برق عنوان کرده است.
وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا با انتقاد از رويکرد ايران در برنامه اتمی خود که از آن به «سياست وقت کشی» ياد کرد، گفت که «ايران بايد در مدت مهلت تعيين شده پاسخی جدی به بسته پيشنهادی شش قدرت جهانی بدهد.»
وی هشدار داد در صورتی که تهران در مدت دو هفته مهلت گروه پنج به علاوه يک، به بسته پيشنهادی آن در مورد تعليق غنی سازی پاسخ مثبت ندهد، با تحريم های بيشتری مواجه خواهد شد.
خاوير سولانا نيز می گويد که فرصت دو هفته ای داده شده به ايران برای آن است که اين کشور پاسخ های خود را ارائه کند که به ما اجازه می دهد پيش برويم.
شورای امنیت سازمان ملل متحد طی سه قطعنامه تحریمی از ایران خواسته است تا فعالیت های مربوط به غنی سازی را متوقف کند. ایران با سرپیچی از این در خواست برنامه غنی سازی اورانیوم خود را توسعه داده است.
رييس سابق موساد: رهبر ایران خردمندانه عمل کرد
افرائيم هلوی، رييس پيشين موساد اسرائيل، اعلام کرد که «تغيير رژيم در ايران کار اسرائيل يا هيچ قدرت ديگری نيست و امری است که تنها مردم ايران بايد درباره آن تصميم بگيرند.»
آقای هلوی دوشنبه شب، ۳۱ تير، در مصاحبه ای با رادیو سراسری اسرائیل، آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، را به خاطر استقبال از فرصت انجام مذاکرات، «خردمند» توصيف کرد و افزود: «می توان از طريق مذاکراتی کاملا جدی با رهبری ايران بر سر مسئله اتمی به توافق دست يافت.»
وی در همين ارتباط با اشاره به مذاکرات روز شنبه در ژنو ميان ايران و گروه پنج به علاوه يک، از آمادگی ايران برای «رسيدن به نتايجی زيبا، همان گونه که سعيد جليلی رئيس شورای عالی امنيت ملی ايران بيان کرد» استقبال کرد.
افرائيم هلوی، نهمين رییس موساد و رییس شورای عالی امنيت ملی اسرائيل، بوده است. وی در سال ۱۹۹۸ رياست موساد را در دست گرفت. پيش از آن، او به عنوان نماينده ويژه سه نخست وزير وقت اسرائيل در سفرهای محرمانه به کشورهای عربی و ماموريت های حساس نقش ايفا کرد و از جمله عامل دستيابی اسرائيل و اردن هاشمی در سال ۱۹۹۴ به پيمان صلح و برقراری مناسبات ديپلماتيک ميان دو کشور بود.
آقای هلوی در اين گفت و گوی راديويی اضافه کرد: «در جريان چنين مذاکراتی، هر يک از طرفين مسلما بايد از مقداری از خواسته های خود نيز عدول کند و نرمش نشان دهد.»
رییس سابق موساد به داشتن ديدگاه های ميانه رو شهرت دارد و از جمله همواره از لزوم مذاکرات با حماس سخن گفته است و ناديده گرفتن آن را غير طبيعی می داند.
افرائيم هلوی گفت: «من انتظار نداشتم که در اين نخستين ديدار، ايران گذشت هايی را که شايد حاضر به انجام آن باشد، بيان کند و اين يک امر طبيعی بود، ولی رژيم ايران نبايد در اين انديشه غلط باشد که می تواند به مذاکرات بيايد، ولی بر سر ديدگاه های خود نيز اصرار ورزد و هيچ نرمشی نشان ندهد.»
او با اشاره به آنچه که تغيير شيوه ايالات متحده آمريکا و نرمش آن کشور برای گفت و گو با ايران خواند، افزود:«ايران نيز بايد نرمش نشان دهد و از فرصت دو هفته ای که در اختيار دارد، استفاده کند و اين بهترين موقعيتی را که بدست آورده، از کف ندهد.»
نمايندگان کشورهای آمريکا، بريتانيا، فرانسه، روسيه، چين و آلمان، اعضای گروه پنج به علاوه يک، دو هفته به تهران مهلت داده اند که فعاليت های هسته ای خود را به حال تعليق در آورد يا در غير اين صورت، با تحریم های شديدتر مواجه خواهد شد.
افرائيم هلوی ابراز عقيده کرد که «اين فرصت دوباره تکرار نخواهد شد» و افزود: «مذاکرات راهی بی انتها نيست و تنها با زدن حرف های زيبا نمی توان به توافق رسيد، و اين امر که ايران مذاکرات را به بافتن قالی زيبا و بادوام ايرانی تشبيه کرده، دلپذيراست، اما ايرانی ها بايد گام های عملی هم بر دارند و در هر حال، توپ اکنون در زمين ايران است.»
ايران حاضر به گفت و گو با اسرائيل خواهد شد؟
رییس پيشين سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد، در پاسخ به اين پرسش که آيا «ايران حاضر به گفت و گو با اسرائيل نيز خواهد بود» گفت: «حکومت ايران مذاکرات تنها با اسرائيل را نخواهد پذيرفت و چنين درخواستی واقع گرايانه نيست، اما فکر می کنم که اگر مذاکرات بر سر منافع ملی ايران باشد، چنين گفت و گوهايی نيز می تواند امکان پذير باشد.»
اين سخنان پس از آن انجام گرفت که فارس، خبرگزاری حامی دولت محمود احمدی نژاد به نقل از اسفنديار رحيم مشايی، معاون رييس جمهور و رييس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری ايران، نوشت که ايران با مردم اسرائيل است و با آنان دشمنی ندارد.
اين موضوع بازتاب گسترده ای يافت، اما در پی انتقادهايی که در رسانه های ايران، از جمله در ميان محافظه کاران، انجام گرفت، آقای مشایی گفت که چنين مطلبی را عنوان نکرده و خبرگزاری فارس سخنان او را به اشتباه منتشر کرده است.
افرائيم هلوی گفت: «اين تصورکه اسرائيل برای هميشه خارج از مذاکرات باشد، واقع گرايانه نيست. ايران بر سرانجام گفت و گوهای امنيت منطقه ای اصرار می ورزد و چنين گفت و گوهايی برای ايران مهم است، زيرا می خواهد که امنيت خود را مستحکم کند. بنابراين نمی تواند که حضور قوی اسرائيل را ناديده بگيرد.»
رييس پيشين موساد خارج کردن اسرائيل از اين ترتيبات امنيتی را بدان معنا دانست که ايران به امنيت منطقه ای مورد نياز خود دست نخواهد يافت و اضافه کرد:« ايران می خواهد که در منطقه نقش ايفا کند. بنابر اين بايد اين بازی منطقه ای را با همه عوامل هماهنگی کند و ايران نمی تواند که اسرائيل را کنار بگذارد. اسرائيل وجود دارد همانگونه که ايران يک واقعيت وجودی است.»
محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، در گذشته از محو کردن اسرائيل سخن گفته است و مقام های جمهوری اسلامی ايران، بارها اسراييل را غده سرطانی در خاورميانه ناميده اند.
رييس پيشين موساد در همين ارتباط گفت:«به خاطر دلايل بسيار، اسرائيل هيچگاه نابود نشدنی نيست و اسرائيل که همواره با خطرات بسيار عظيم روبرو بوده، توانسته است برای آنها راه حل لازم را بيابد.»
او افزود: «اسرائيل از حدود ۲۰ سال پيش خطر ناشی ازرژيم ايران را تشخيص داده و برای مقابله با آن کارهای لازم و بسياری انجام داده است و بدون آنکه بخواهم کسی را بترسانم، با نگاه واقع گرايانه می گويم که امکانات لازم را داريم و اصولا اسرائيل نابود نمی شود و اين خواسته عملی نخواهد شد.»
افرائيم هلوی با اشاره به مذاکرات و تماس های سياسی اسرائيل با سوريه و ساير تماس های پشت پرده با لبنان و نيز نظر به توافق های صلح اسرائيل با کشورهای عرب گفت: «اگر اسرائيل و ايران نتوانند يکديگر را بپذيرند، برای هر دو کشور خطاست و مذاکرات اخير، فرصتی برای پيشرفت در يک مسير سازنده است.»
وی افزود: «جهان اکنون آماده است که ايران را هرچه بيشتر پذيرا باشد و ايران را در مقام شايسته و طبيعی خود برای ايفای نقشی قابل توجه در منطقه و جهان ببيند. اصولا ايران شايسته آن است که در تمامی عرصه ها، بويژه سرمايه گذاری خارجی، عضوی شایسته از جامعه متمدن جهانی باشد.»
رهبری جهان اسلام کم اهميت تر از بقای ايران
افرائيم هلوی اين نظريه را که «ايران می خواهد رهبری جهان اسلام را در دست گيرد و شيعه را بر دنيا حاکم کند و در صدد جهان گشايی است»، کم اهميت تر از بقای ايران دانست.
وی گفت: «بقای ايران و حتی بقای رژيم کنونی ايران در گرو منافعی است که گاهی با ايدئولوژی همخوانی ندارد. حتی به خاطر داريم که آيت الله خمينی به نرمش روی آورد و آتش بس با عراق را پذيرفت و اين امر نشان می دهد که آنها نيز در صورت رويارو شدن با خطر جدی، به واقع گرايی روی می آورند تا ايران و حکومت خود را حفظ کنند.»
رئيس پيشين موساد گفت: «من گاهی از افرادی بسيار نزديک به حاکميت ايران نيز می شنوم که در داخل دستگاه رهبری ايران نيز اين نظريه تقويت می شود که ايران بايد در نظريات خود تغييراتی بدهد. بايد به آنان ياد آور شد که در خاورميانه رسم است که هيچ چيزی آسان بدست نمی آيد. بايد برای آن چيزی را از دست داد و نمی توان بر سر همان نظريات اوليه باقی ماند.»
وی گفت: «اسرائيل در طول سال ها با ايران همکاری های زيادی در عرصه های مختلف شهروندی داشتند و سران ايران نيز اکنون به خوبی می دانند که اسرائيل هنوز می تواند همکار و يار خوبی برای کشور ايران باشد بويژه که اسرائيل هيچ تمايل امپرياليستی ندارد و اصولا تضاد منافعی بين دو کشور وجود ندارد.»
وی در اين گفت و گوی راديويی همچنين ابراز عقيده کرد که حکومت ايران اگر می خواهد که نقش منطقه ای داشته باشد، بايد کارنامه حقوق بشر خود را بهبود بخشد.
Posted by Picasa

هیچ نظری موجود نیست: