۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

مصاحبه نيكي كريمي با راديو فردا
نیکی کریمی: حد شکیبایی بالاتر از سینمای ایران بود
خسرو شکيبايی بازيگر سرشناس سينمای ايران هم به قافله رفتگان سينما پيوست در برنامه اين هفته «نگاه تازه»، فريبرز صالح، نيکی کريمی و امرالله احمد جو، سه هنرمند از نسل های گوناگون سينمای ايران حضور دارند.
این هنرمندان که از نزديک با آقای شکيبايی همکاری کرده اند، در نگاه تازه از تجربه اين همکاری ها گفته اند.
شکيبايی در ۴۰ فيلم بازی کرد و اغلب با کارگردانان سرشناسی مانند داريوش مهرجويی، مسعود کيميايی، ساموئل خاچيکيان، عليرضا داود نژاد، ناصر تقوايی و همچنين بازيگران بزرگی مانند نيکی کريمی، اولين ستاره زن سينمای انقلاب، کار کرد.
خانم کريمی در سال ۷۱ برای اولين بار مقابل خسرو شکيبايی در فيلم سارا از داريوش مهرجويی قرار گرفت. نیکی کریمی در مورد خسرو شکیبایی در گفت و گویی با رادیو فردا شرکت کرده است.
احساس خود را از فقدان خسرو شکيبايی بيان کنيد
چند روز پيش ناصر تقوايی مطلبی را در روزنامه اعتماد نوشته بود و متوجه شدم که حسم شبيه اوست. درست است که فقدان آقای شکيبايی برای من بسيار ناراحت کننده و دردناک است، اما هنرمند بزرگی مانند او هرگز نمی ميرد و هميشه با کارهايش زنده است.
بنابراين فقط متأسفيم که نمی توانيم او را درکنار خود و در فيلم های بعدی داشته باشيم و روح بزرگ و صميمی اش را از دست داديم. در مورد تجربه بازيگری خودتان در مقابل خسرو شکيبايی توضيح دهيد. فقط می توانم بگويم خيلی چيزها از او ياد گرفتم.
با توجه به تجربه خودتان در بازيگری، بگوييد آقای شکيبايی بيشتر چه روشی را دنبال می کرد و بازيگری او بر چه اصولی استوار بود؟
خود من همان سال های اول که فيلم سارا را با هم کار کرديم، اين روان بودن و خود بودن را از او آموختم. يعنی اين که چگونه می شود، بازيگر هم واقعا خودش باشد و هم از تکنيک استفاده کند.
گفته می شود خسرو شکيبايی در سينمای ايران مظلوم واقع شد. او مدت زيادی يعنی بيش از ۲۰ سال در سينما و تئاتر بود و بعد به عنوان يک هنرپيشه سرشناس مطرح شد. به عنوان مثال خود شما خيلی سريع تر اين پله ها را طی کرديد. فکر می کنيد دليل آن چه بود؟
من اطلاع ندارم که قبل از فيلم هامون چه می کرده، ولی می دانم که بيشتر تئاتر کار می کرده است. من به نقد جمعی اعتقادی ندارم. اين که می گويند مظلوم بود، يعنی چه؟ اين سياه و سفيد نگاه کردن به قضيه است. اتفاقا آقای شکيبايی تئاتر را بسيار دوست داشت.
به نظر من حد او بالاتر از سينمای ايران بود. شايد سينمای ايران هيچ گاه در اندازه ای نبود که بتواند ابعاد مختلف شکيبايی را در خود جای دهد.
شخصيت بيرون از کار سينمايی آقای شکيبايی، چقدر شبيه شخصيت های سينمايی اش بود؟
خيلی زياد. البته من فکر می کنم در بيشتر بازيگران به همين صورت است و همه بازيگران بخشی از وجود خود را در نقش ها می گذارند. در مورد شکيبايی اين مسئله پر رنگ بود.
از نظر شما کدام فيلم شکيبايی، بهترين کار او بود؟
من بيشتر فيلم های او را دوست دارم. مثلا هامون يا نقش گشتاسب در فيلم سارا که يکی از بهترين بازی
هايش را در آن ارائه داد. زيرا نقش دو پهلويی را بازی می کرد که هم حس دلسوزی ايجاد می کرد وهم آدم بدذاتی بود.
وقتی فکر می کنم، نقش های زيادی به ذهنم می آيد، مانند کيميا يا نقش مدرس که در تلويزيون بازی کرده بود.
خيلی ها اعتقاد دارند که آقای شکيبايی بعد از فيلم هامون در آن نقش باقی ماند و نتوانست آن را از خود جدا کند. شما اين طور فکر می کنيد؟
به هيچ عنوان اين طور نبود. چون بانو فيلمی کاملا متفاوت بود يا در فيلم سارا کاملا آدم متفاوتی بود. اگر مقصود آن خيلی ها اين است که بازيگر کار فيزيکی عجيب و غريبی از خود نشان دهد، درک درستی از مسئله ندارند و در حدی نيستند که بخواهند در مورد بازيگری نظر بدهند.
همه بازيگران بزرگ دنيا از مارچلو ماسترويانی گرفته تا رابرت دنيرو، هميشه همان آدم هستند در حالی که نقش های متفاوتی را با تسلط بسيار بازی می کنند. شکيبايی هم همين گونه بود.
اولین فیلم تلویزیونی شکیبایی
آقاي شكيبايی، اولين بار برای فيلم كوتاه تلويزيونی «كتيبه» كه توسط فريبرز صالح درست شده بود، جلوی دوربين آمد.
فيلم «سفير» با بازي فرامرز قريبيان از ساخته های معروف آقای صالح است كه بارها از تلويزيون جمهوری اسلامی پخش شده است.
فريبرز صالح در گفت و گو با راديو فردا درباره خسرو شكيبايی سخن گفته است.
اولين بار كجا با آقای شكيبايی آشنا شديد و در مورد فيلمی كه با بازي آقای شكيبايی ساختيد، توضيح دهيد؟
من دوران دانشجویی در انگليس تحصيل می كردم. يک بار به ايران آمدم تا از مهدی اخوان ثالث و شعر معروف كتيبه او فيلمی بسازم.
خسرو را قبل از اين كه برای تحصيل به خارج بروم، می شناختم . كار دوبله و كار تئاتر انجام می داد.
برای اين كار از او دعوت كردم، البته او تنها نبود بلكه محمد مطيع، كامران نوزاد، آهو خردمند، تانيا جوهری و فرزانه تائیدی هم بودند كه همه به صورت افتخاری در فيلم من بازی كردند و همه نقش اول بودند.
اين يک كار انفرادی بود كه من به تنهايی فيلم برداری، مونتاژ و نورپردازی می كردم. از انگليس آمده بودم و مي خواستم كاری برای تلويزيون بسازم.
من از پشت دوربين، خسرو را چيز عجيب وغريبی مي ديدم. با اين كه همه در سكوت بودند و هيچ كس حرف نمی زد، در سكوت خسرو حيرت انگيز بود.
كمی از فيلم برايمان بگوييد، شكيبايی در آن فيلم چه نقشی داشت؟
شعری بود از اخوان ثالث که می گفت، فتاده تخته سنگی آن سوی تر انگار کوهی بود و ما اين سو.
ماجرا اين بود که گروهی در غاری بودند و صدايی می شنيدند و می گفتند آن طرف، تخته سنگی است که رازی بر آن نوشته شده است. اينها همه سينه خيز در حالی که به هم زنجير شده بودند، به تخته سنگ کتيبه می رسيدند، يک نفر بالا می رفت و خاک روی آن را پاک می کرد و می ديد که نوشته است، کسی راز مرا داند که از اين سو به آن سويم بگرداند.
آقای شکيبايی سابقه زيادی داشت و از دوبله و تئاتر شروع کرده بود و بعد به فيلم کتيبه آمد. چرا اينقدر طول کشيد تا خسرو شکيبايی در سينمای ايران شناخته شده و به ستاره تبديل شود؟
خسرو دوران قبل از انقلاب تئاترهای بسيار خوبی بازی کرده بود ولی بعد از انقلاب شکوفا شد. اين مسئله تا سال ۶۸ و فيلم هامون طول کشيد.
بله خسرو از هامون به بعد شناخته شد. قبل از هامون کارهای تئاتر او را ديده بودم و نمی توان گفت يکی به ديگری برتری دارد.
من به عنوان کارگردان به بعضی از شعرا حسادت می کنم و می گويم اين واژه ها را چگونه می آفرينند. مثلا صائب می گويد: شرمنده خون گرمی اشکم که همه عمر نگذاشت مرا گرد به مژگان بنشيند. با شنيدن اين شعر حيرت کردم که چگونه شاعر، اين واژه ها را سروده است. خسرو در سينما مانند اين واژه های زيبای صائب بود.
شما چه زمانی متوجه شديد که آقای شکيبايی درگذشته است و هنگام شنيدن اين خبر چه حسی داشتيد؟
وقتی با تلفن خبر دادند، تا مدتی گيج بودم و نمی توانستم باور کنم. اکنون هم که با شما صحبت می کنم، نمی توانم تصور کنم که خسرو مرده است. جای او بسيار خالی است. تنها نبايد به جامعه هنری تسليت گفت، بلکه بايد به ايران تسليت گفت.
شکيبايی در ارائه نقش های متفاوت ناتوان نبود
خسرو شکيبايی در سريال «روزی روزگاری» ساخته امرالله احمد جو برای تلويزيون نيز بازی کرد.
امراللهاحمد جو در گفت و گو با راديو فردا درباره خسرو شکيبايی و ويژگی های هنری اش صحبت کرده است.
اولين بار خسرو شکيبايی بعد از انقلاب، با سريال «روزی روزگاری» در تلويزيون ظاهر شد؟
قبل از «روزی روزگاری» او با سريال مدرس معرفی شده بود. مدرس اولين کار تلويزيونی بود که آقای شکيبايی را بعد از چند فيلمی که بازی کرده و معروفيتی پيدا نکرده بود، به خيلی ها شناساند.
در آن سال های دهه ۶۰ بازيگران سينما کمتر تمايل داشتند که در تلويزيون حاضر شوند. درست است؟
بله دقيقا همين طور است. اتفاقا نقشی که شکيبايی در «روزی روزگاری» به عهده داشت، برای يکی از بازيگران سينما نوشته شده بود ولی او تمايلی نشان نداد.
در همان زمان آقای شکيبايی هم از نقش مدرس و هم هامون شهرت خوبی به دست آورده بود. کار «روزی روزگاری» بلافاصله بعد از هامون شروع شد.
من با آقای شکيبايی در پشت صحنه کاری از آقای توکلی بعد از مدرس آشنا شدم. بعد از اين که آن هنرپيشه که نقش مرادبيگ «روزی روزگاری» برای او نوشته شده بود اين نقش را نپذيرفت، آقای شکيبايی را به اين نقش نزديک ديديم. البته با اين تغيير که بر روی بازی تکيه کنيم نه بر روی فيلم.
از تجربه کار با شکيبايی بگوييد. او را دربازيگری آن سريال چگونه ديديد. بعضی ها معتقد بودند بعد از هامون در آن نقش مانده بود، ولی در روزی روزگاری اين مسئله به چشم نمی آمد و کاراکتر کاملا جديدی بود.
البته کاراکتر مرادبيگ طوری نبود که آقای شکيبايی اين نوع بازی را برايش انتخاب کند. بين هامون و مراد بيگ تفاوت بسياری وجود داشت. اين يک آدم بيابانی، وحشی و بی سواد با آرايش خيلی خاص بود و هامون يک روشنفکر. بنابراين بازی متفاوتی بايد انتخاب می شد.
شکيبايی بازيگری نبود که در ارائه نقش های متفاوت ناتوان باشد. کافی بود به طور صحيح درجريان قرار گيرد.
در دو سه ماه اولی که کار را با او آغاز کرده بودم، چون هم من روحيات او را نمی شناختم و هم او با خلقيات من آشنا نبود، برداشتی از شخصيت مراد بيگ پيدا می کرد و بر روی آن مصر بود و حتی فکر می کرد گفت وگوها بايد تغيير کند و شکل ديگری بگيرد تا با برداشت او از شخصيت همخوان شود.
بعد از يکی دو ماه که بيشتر همديگر را شناختيم، کارشکل ديگری پيدا کرد و آن چيزی شد که بايد می شد. با او کار کردن بسيار راحت بود، زيرا به خوبی تشخيص می داد که ماجرا چيست و چه کاری بايد بکند و چه حالتی خوب است.
عادت خوبی که داشت و بايد برای بازيگران جوان الگو شود، اين بود که متن را بسيار مطالعه می کرد و بارها و بارها آن را می خواند تا درجريان جزيياتش قرار گيرد و از اين طريق به شخصيت شناسی برسد و نقش را پيدا کند.
او همواره طرح داشت و اين يکی از خصوصياتی است که من بسيار می پسنديدم و به بازيگران ديگر هم توصيه می کردم که فقط حفظ کردن ديالوگ، کار مهمی نيست.
شکيبايی بازيگری بود که هميشه آماده بر روی صحنه می آمد. آماده روی صحنه آمدن به اين معناست که بازيگر بايد فضا را تخيل کرده باشد و برای چگونه بيان کردن گفت وگوها، حالات صورت، حالات بدن و تعامل با بازيگرهای مقابل طرحی تهيه کرده باشد.
هنگامی که آقای شکيبايی بازی می کرد، چقدر دست او را باز می گذاشتيد؟
آقای شکيبايی از جمله بازيگرانی بود که در صحنه هايی که کار زيادتری داشت، محال بود با هر ترفندی که شده وقت مرا به خود اختصاص ندهد تا دو نفری در مورد آن صحنه صحبت کنيم.
تمام آن چه که روی گفت و گوها برای خود پيش بينی کرده بود، بيان می کرد تا ببيند کدام تأکيد يا کدام لحن و آهنگ درست است.
حاصل اين نشست ها اين می شد که حجم ديالوگ او چند برابر شود زيرا من که نويسنده متن بودم سر ذوق می آمدم و می گفتم اگر اين عبارت را اضافه کنيم چطور است. خود او هم از اين ماجرا بدش نمی آمد و در آخر می ديديم که متن نيم صفحه ای به يک متن دو صفحه ای تبديل شده است.
بازی شکيبايی از «روزی روزگاری» تا «تفنگ سرپر» را چگونه ارزيابی می کنيد؟ خسرو شکيبايی چه تغييراتی کرده بود؟
بسيار پخته تر شده بود. بعد از چند سال وقتی برای تفنگ سرپر به سراغ او رفتيم، بستری بود و مريضی اش طول کشيد و بخشی به کار هم کشيده شد. بعضی وقت ها ممکن بود اين طرف صحنه آمپول به او تزريق شود و با همان حالت مريضی به سر صحنه بيايد. خسرو وقتی جلوی دوربين می آمد، کاملا خودش و بيماری سخت را فراموش می کرد.
در «تفنگ سرپر» پزشکان به او توصيه کرده بودند که به دليل نوع جراحی که شده، حق ندارد کارهای سخت انجام دهد. ما می گفتيم خسرو پا را که در رکاب بگذاری و پشت به دوربين کنی کافی است و بدل باقی کار را انجام می دهد. ولی او فراموش می کرد و سوار اسب می شد و کاری را که بايد بدل می کرد، خودش انجام می داد. برعکس در جلوی دوربين مصاحبه يا پشت صحنه بسيار جوگير می شد و هرگز نمی توانست چند کلمه را درست صحبت کند.
همه کسانی که برای مصاحبه با خسرو می آمدند اين داستان را خوب می دانند و از عجايب بود. خسرو بازيگر تئاتر بود اما سخنرانی جلوی جمع بسيار برايش دشوار بود و دست و پايش را گم می کرد.فقدان او برای سينماگران بسيار تلخ است.
بله همين طور است. خيلی زود معلوم خواهد شد که فيلم سازان برای انتخاب بازيگر بعضی شخصيت ها چقدر دستشان تنگ خواهد بود. خسرو در بخش بازيگری سينمای ما امکان بسيار بزرگی بود.
قشقاوی: ضرب الاجلی در کار نيستحسن قشقاوی، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران، روز یکشنبه اعلام کرد که در مذاکرات ژنو درباره پروده هسته ای ایران، «بحث تعيين ضرب الاجل» در ميان نبوده است.به گزارش خبرگزاری های ايران، حسن قشقاوی، در حاشيه جلسه علنی مجلس شورای اسلامی ايران در پاسخ به خبرنگاران گفت: «به هيچ وجه بحث تعيين اولتيماتوم و ضرب الاجل در ميان نبود بلکه در جريان مذاکرات قرار بر اين بود که در مدت دو هفته موضوع مورد بررسی ايران قرار بگيرد.»او اين سخنان را در پاسخ به خبرنگارانی گفت که درباره سخنان کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا، در تاريخ ۳۱ تير ماه و دو روز بعد از انجام مذاکرات ژنو سوال کرده بودند.کاندوليزا رايس در آن تاريخ گفته بود: « ايران از تاکتيک مانع تراشی و تاخير بهره می گيرد، و بايد در دو هفته به بسته پيشنهادهای تشويقی گروه ۱+۵ به تهران، در ازای تعليق روند غنی سازی اورانيوم در ايران، پاسخی جدی بدهد.»او تاکيد کرده بود که اگر ايران «مهلتی که برای تعليق فعاليت های حساس هسته يی اش تعيين شده است» را ناديده بگيرد، با تحريم و مجازات های بيشتری روبه رو خواهد شد.در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجه ايران، «تعيين ضرب الاجل» را رد کرده است، طی هفته گذشته علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام و علاء الدين بروجردی، يکی از نمايندگان مجلس، از «تعيين ضرب الاجل» برای ايران انتقاد کرده بودند.
علی اکبر هاشمی رفسنجانی، چهارم مرداد ماه در نماز جمعه تهران گفته بود: « ايران پذيرفته است که درباره برنامه هسته ای خود مذاکره کند، پس ديگر اولتيماتوم و ضرب الاجل چه معنايی دارد؟»علاء الدين بروجردی، رييس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی ايران هم در اين باره گفته بود: «در شرايطی که مذاکره مبنای تفاهم قرار گرفته است، تعيين ضرب الاجل مفهومی ندارد.»سرگئی لاورف، وزير امور خارجه روسيه هم در تاريخ سوم مرداد ماه در حاشيه نشست «آ سه آن» به خبر نگاران گفته بود: «مسکو با دادن ضرب الاجل به ايران برای پاسخ به بسته پيشنهادهای تشويقی کشورهای پنج بعلاوه يک، موافق نيست.»«در ژنو موضوع تعليق غنی سازی مطرح نشده است»حسن قشقاوی همچنين در ادامه سخنان خود گفته است که در مذاکرات ژنو، «موضوع تعليق غنی سازی مطرح نشده است.»پيش از اين هم سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی ايران و مذاکره کننده هسته ای اين کشور، روز دوشنبه ۳۱ تير ماه اعلام کرده بود که در مذاکرات ژنو «هيچ صحبتی از تعليق غنی سازی اورانيوم نشده است.»اين در حالی است که محور بسته پيشنهادی گروه ۵+۱ به ايران، بر تعليق غنی سازی استوار است و موضوع نشست ژنو، با حضور نمايندگان کشور های گروه ۵+۱ «شنيدن پاسخ ايران به بسته مشوق های اقتصادی» بود.همچنين شان مک کورمک، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، در تاريخ ۲۹ تير ماه و ساعتی پس از پايان مذاکرات ژنو بر اتفاق نظر گروه ۵+۱ بر سر توقف غنی سازی اوارنیوم تاکید کرده بود: «آنها [ايرانی ها] بايد فعاليت های مربوط به غنی سازی را متوقف کنند. اين شرط ما است. اين شرط شورای امنيت سازمان ملل متحد است و شرط گروه ۱+۵ نيز است.»او همچنين گفته بود که : «ويليام برنز در مذاکرات ژنو به سعيد جليلی گفته است: عزم آمريکا در حمايت از بسته پيشنهادی قدرت های جهانی به ايران جدی است، ولی تا زمانی که ايران فعاليت های مربوط به غنی سازی را متوقف نکند، واشينگتن حاضر به آغاز مذاکرات با تهران نيست.»تاييد سخنان محمود احمدی نژاد در باره تعداد سانتريفيوژهاسخنگوی وزارت امور خارجه ايران، در ادامه سخنان خود با خبرنگاران، در پاسخ به سئوالی در باره سخنان روز گذشته محمود احمدی نژاد رييس جمهوری ايران در باره تعداد سانتريفيوژ های ايران گفت: «بحث عدد مطرح نيست، همان چيزی است که در سخنرانی جناب آقای احمدی نژاد مطرح شد.»
محمود احمدی نژاد، صبح شنبه، پنجم مرداد ماه، در جمع استادان بسيجی دانشگاه های ايران در مشهد گفت: «ايران اسلامی اکنون شش هزار سانتريفيوژ در اختيار دارد.» اين در حالی است که ايران پيشتر اعلام کرده بود که سه هزار سانتريفيوژ دارد.اعلام افزايش تعداد سانتريفيوژهای ايران، در تناقض با خواست قطعنامه سوم شورای امنيت سازمان ملل و جامعه جهانی است که خواستار توقف غنی سازی اورانيوم توسط ايران هستند.سخنان محمود احمدی نژاد در مشهد، اولين تاييد عملی شدن اين خواست ايران، از زمان اعلام آن است.حسن قشقاوی، در پاسخ به اين سوال خبرنگاران که آيا اعلام افزايش تعداد سانتريفيوژها به معنی «رويارويی جدی با غرب» است يا خبر گفت: «بحث تقابل يا عدم تقابل موضوعيت ندارد، جمهوری اسلامی ايران ظرف کمتر از‪ دوهفته پاسخ نامه وزرای خارجه شش کشور را داد و در مذاکرات ژنو هم شرکت کرديم بنا براين اگر کشوری قصد تقابل داشته باشد اين کارها را نمی کند.»

هیچ نظری موجود نیست: